مینویسم!

۲ مطلب با موضوع «کتابایی که خوندم» ثبت شده است

رمانخوان

ناطور دشت



کتاب خوب و جذابی بود.درباره ی یه نوجوان به نام هولدن کالفیلد که از مدرسه اخراج شده بود و در عین حال نمیخواست خانوادش اینو متوجه بشن.

چیزی که برام خیلی جذاب بود،روابط بین هولدن و خواهر و برادرش بود.

و پایان فوق العاده ش!

کلا من به پایان خیلی اهمیت میدم.چه توی فیلم یا داستان یا...

شاید اگه پایانش اینطور نبود،نظر دیگه ای درموردش داشتم.


ارمیا



وقتی خریدمش تا وقتی بخونمش،حدودا دو سه سالی بینش فاصله بود.در تمام این مدت فکر میکردم ارمیا یه دختر نوجوانه و این یه رمان خارجی ست.

وقتی شروعش کردم تقریبا شوکه کننده بود برای پس زمینه ی ذهنیم.

شاید اولش خیلی جذاب نبود برام،ولی از اونجایی که یکی از دوستام گفته بود که دو بار خوندتش،ادامه دادم.

خیلی خوب بود.

و یه چیز جالب اینکه بجای "چمدان" توی متن از لغت "جامه دان"استفاده شده بود.

جاهاییش بود که هایلایت کرده بودم.یه قسمت کوچولوش رو اینجا مینویسم.


علم میگوید ماهی بخاطر دور شدن از آب،بدلایل طبیعی،میمیرد.اما هرکس یکبار بالا و پایین پریدن ماهی را دیده باشد،تصدیق میکند که ماهی از بی آبی بدلایل طبیعی نمیمیرد.

ماهی بخاطر آب خودش را میکشد!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Bahar __

اندکی مطالعه باید!


کتابــــــــِ جان



سمت راستی بهترین کتابی ست که تابحال خوندم.همونطور که از اسمش پیداس،خاطرات یک پزشکه.

از دوران دانشجویی ش شروع میشه و در آخر به خاطره ی اولین جراحی ش ختم میشه.

اگه عاشق پزشکیو بدن انسانو بیماری ها نیستید،توصیه نمیشه.

اینو هربار که میرفتم کتابفروشی،تموم کرده بودش.

کلی دنبالش گشتم.از این کتابفروشی،به اون کتابفروشی.

آخر سر بعد از کلی معطل شدن و گشتن انبار توسط مسئولای کتابفروشی "رشد"نامی،فقط یکدونه پیدا کردن و بالاخره من به وصال معشوقم رسیدم!:دی

که عشق آسان نمود اول

ولی افتاد یه عالمه مشکل ها...!

و اما اون یکی.

رمانی س که زندگی ای رو در افغانستان روایت میکنه.

بشدت جذابه.

و توصیه میشه!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Bahar __