مینویسم!

۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

سفر





بسیار سفر باید...









۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Bahar __

مختصر از حال

درمورد سوت و کور بودن وبلاگ و بی وفایی یک سری رفیق،همین بس که من چندین روز بجای "توکلت علی الله" نوشته بودم "توکلت الی الله" !
:)


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Bahar __

عین شین قاف



نه اینکه عاشقی حال خوشی نیست

نه اینکه زندگی بی عشق میشه


فقط کاش بین این حسای مبهم

بفهمم آخرش چی عشق میشه...


#افشین یدالهی



+ و من فکر میکنم ک عشق همون چیزیه که با خوندن گرافی های مختلف،

دل آدم رو آتیش میزنه؛

ولی نه از  غصه های ناگفته...








۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Bahar __

توکلت علی الله

آشوبم


آرامش م تویی...

 


#احسان حائری









۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Bahar __

آخ دلم!

هروقت ک با یک "خداحافظی" رو ب رو میشم،دلم میگیره.
درصورتی ک شاید حتی من طرفین رو نشناسم.
حتی وقتی که نه "بیننده" بلکه فقط یه "کاربر مهمان" باشم.
نمیدونم چرا.
نمیدونم چرا دلم یهو تنگ میشه.
دلم برای اون "نزدیکی و صمیمیت" تنگ میشه.
احساســـــــِ من،نه برای افراد خداحافظی کننده و نه برای افرادی ست ک با آن ها خداحافظی شده ست.
احساس من برای حســـــــِ خوبه؛
حس خوب دوست داشتن و دوست داشته شدن.
بدون هیچ ترس و حتی مرزی.
بدون خطر ضعیف شدن سیستم دفاعی بدنم بوسیله ی کورتیزول.
بدون هیچ تغییر فاحشی در غلظت اپی نفرین خونم،در جریان  یه قرار ساده !
توی یه جای دنج.
بدون این طرف و اونطرف نگاه کردن.
اون طور که تمام توجه م به طرف مقابل و دیدن چشمای اون باشه و حتی صداهای اطرافمو نشنوم.
اونطور که از آب شدن بستنی م یا سرد شدن چایی م،اصلا دلخور نشم.
اونطور که...
.
.
.
و اونطور که دستمو بزارم زیر چونه م و بگم:

حالا چی بخوریم...؟










۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Bahar __

ببین!

مرا


تــــــــــــمـــــــــــــــــــــــام قد


ببین!

+ نام شاعرشو پیدا نکرده م.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Bahar __

فرض محال



ای خراب کننده ی بهترین روزهای زندگی م،
و ای نابود کننده ی خاطرات خوش مسافرت هام،
و ای ازبین برنده ی اعتماد ب نفس و شادی های دوران نوجوانی م،


بلاک شدی،رفت!
باشد ک رستگار شوم...




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Bahar __

ا ی ک ا ش

ایکاش همه چیز وارونه میشد؛

شاید

ک

تو

درست شوی...!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Bahar __